مثل قهوه
مادری سه قابلمه به یک اندازه را روی سه شعلهی یکسان قرار داد و در هر کدام به مقدار مساوی آب ریخت. در ظرف اول یک هویج، در ظرف دوم یک تخممرغ و در ظرف سوم چند دانه قهوه ریخت و به مدت زمان یکسان محتوای آن سه ظرف را حرارت داد. بعد بچههای خود را صدا زد و گفت: از این آزمایش چه نتیجهای میگیرید؟ بچهها در مقابل سوال مادر جواب قانعکننده و با معنایی نداشتند. مادر توضیح داد: در این عالم آدمها در غبار زندگی، در جوش و خروشها و چالشها و سختیهای زندگی یکسان نیستند.
برخی از آدمها مثل هویج هستند تا درون یک مشکل قرار نگرفتهاند سفت و محکماند ولی بهمحض اینکه در جوش و خروش زندگی قرار میگیرند شل میشوند و خود را میبازند. فرزندان عزیزم لطفا در مسیر زندگی مثل هویج نباشید.
...
برخی از آدمها در زندگی عادی و روتین زندگی شل هستند بهمحض آنکه با مشکل یا مشکلاتی برخورد میکنند سفت میشوند و حداقل خود را نگه میدارند (مثل تخممرغ). بچهها مثل تخممرغ نباشید.
...
اما برخی آدمها در بلاها و سختیها نهتنها خود را نمیبازند، بلکه به محیط هم انرژی میدهند، آنها از محیط اثر نمیگیرند بلکه محیط را عوض میکنند. آنها مثل قهوه عمل میکنند.تمام محیط را تحت تاثیر خود قرار میدهند، تمام محیط را معطر میکنند. به زندگی آب و رنگ و طعم میدهند و اینها هستند که زنده میمانند و زندگیساز هستند.
فرزندانم لطفا مثل قهوه باشید
مطلب جالبی بود ممنون
سلام وبلاگ پر محتوايي داريد. انديشه و قلمتان مستدام.[گل][لبخند]
سلام استاد چرا دیگه یه سر به وبلاگتون نمیزنین دلم واسه مطالب قشنگتون تنگ شده به امید دیدار
سلام مهندس من هر بار بیام اینجا تو همین "مثل قهوه" یه نظر می ذارم واستون. بلکه شاید فرجی بشه و یه مطلب جدید بذارین برامون. آخه یه کم هم به فکر دانشجوهای بیکار باشین[چشمک] فعلا[خداحافظ]
مقایسه جالبی نبود. آخه هویچ ، تخم مرغ ، قهوه ؟؟؟؟ هیچ ربطی بهم ندارن و از یک گروه نیستند که بشه این تمثیل و مقایسه رو براشون بکار برد . به نظر من مطلب باید عمیق باشه تا آدم رو بفکر فرو ببره این مطلب بیشتر ذهن رو درگیر اجزا میکنه تا اصل مطلب . موفق باشید.
جالب بود[لبخند]